English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (1077 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
make U درست کردن ساختن اماده کردن
makes U درست کردن ساختن اماده کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
preparing U اماده کردن ساختن ترکیب کردن
prepare U اماده کردن ساختن ترکیب کردن
prepares U اماده کردن ساختن ترکیب کردن
to manufacture [into] U ساختن [درست کردن] [به]
to hammer out U ساختن بکوشش درست کردن
indispose U اماده ساختن
preparing U اماده شدن ساختن
prepare U اماده شدن ساختن
prepares U اماده شدن ساختن
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
to cut out U بریدن ودراوردن- پیش دستی کردن بر- اماده کردن-انداختن
outfit U سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
outfits U سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
to wind up U کوک کردن اماده کردن گلوله
to gather up U جمع اوری کردن اماده کردن
redact U اماده چاپ کردن تحریر کردن
mend U درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
mends U درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
mended U درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
to adapt [to] U جور کردن [درست کردن ] [سازوار کردن] [به]
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
gather U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gathered U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
dresses U لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
labourvt U بزحمت درست کردن مفصلابحث کردن بدرازاکشیدن
dress U لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
perfected U ساختن چیزی که کاملا درست است
perfect U ساختن چیزی که کاملا درست است
perfects U ساختن چیزی که کاملا درست است
perfecting U ساختن چیزی که کاملا درست است
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
dampest U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
damp U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampers U دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dight U اماده کردن مجهز کردن
gird U اماده کردن محکم کردن
list U شیار کردن اماده کردن
to touch off U با شتاب درست کردن زودرسم کردن
repair U درست کردن جبران کردن تعمیر
To do up the room. U اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
repaired U درست کردن جبران کردن تعمیر
set U اماده کردن
setting up U اماده کردن
make ready U اماده کردن
harness U اماده کردن
preparation U اماده کردن
prepare U اماده کردن
preparing U اماده کردن
harnessed U اماده کردن
belay U اماده کردن
prepares U اماده کردن
preparations U اماده کردن
pre treatment U اماده کردن
get ready U اماده کردن
readying U اماده کردن
primed U اماده کردن
supply U اماده کردن
ready U اماده کردن
readies U اماده کردن
readied U اماده کردن
to pickle a rod for U اماده کردن
to string up U اماده کردن
confect U اماده کردن
provides U اماده کردن
harnessing U اماده کردن
accommodated U اماده کردن
supplying U اماده کردن
drafted U اماده کردن
provide U اماده کردن
unlimber U اماده کردن
draft U اماده کردن
drafts U اماده کردن
accommodates U اماده کردن
prime U اماده کردن
sets U اماده کردن
primes U اماده کردن
supplied U اماده کردن
To bear (put up) with somebody. U با کسی سر کردن (مدارا کردن ؟ ساختن )
engineered U اداره کردن طرح کردن و ساختن
engineers U اداره کردن طرح کردن و ساختن
engineer U اداره کردن طرح کردن و ساختن
do up U اماده استفاده کردن
forearm U قبلا اماده کردن
knock-up U سردستی اماده کردن
knock up U سردستی اماده کردن
forearms U قبلا اماده کردن
set up U اماده تیراندازی کردن
gear U کردن اماده کارکردن
trains U اماده کردن اسب
trained U اماده کردن اسب
train U اماده کردن اسب
forespeak U قبلا اماده کردن
geared U کردن اماده کارکردن
gears U کردن اماده کارکردن
fitting out U اماده کردن ناو
to fit with U اماده کردن برای
knock-ups U سردستی اماده کردن
devises U درست کردن اختراع کردن
devise U درست کردن اختراع کردن
integrate U کامل کردن درست کردن
integrates U کامل کردن درست کردن
integrating U کامل کردن درست کردن
devised U درست کردن اختراع کردن
devising U درست کردن اختراع کردن
emends U تصحیح کردن درست کردن
fix U درست کردن پابرجا کردن
adapts U جور کردن درست کردن
right U درست کردن اصلاح کردن
righted U درست کردن اصلاح کردن
righting U درست کردن اصلاح کردن
mend U مرمت کردن درست کردن
mended U مرمت کردن درست کردن
mends U مرمت کردن درست کردن
straighten U درست کردن مرتب کردن
straightened U درست کردن مرتب کردن
straightening U درست کردن مرتب کردن
regulating U میزان کردن درست کردن
straightens U درست کردن مرتب کردن
regulates U میزان کردن درست کردن
regulated U میزان کردن درست کردن
regulate U میزان کردن درست کردن
fixes U درست کردن پابرجا کردن
adapting U جور کردن درست کردن
emended U تصحیح کردن درست کردن
emend U تصحیح کردن درست کردن
compose U درست کردن تصنیف کردن
emending U تصحیح کردن درست کردن
composes U درست کردن تصنیف کردن
to make up U درست کردن تکمیل کردن
sensate U اماده پذیرش حس احساس کردن
make ready U اماده شدن حاضر کردن
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
get ready U اماده شدن حاضر کردن
to provide oneself U خودرا اماده یا مجهز کردن
spots U کشف کردن اماده پرداخت
spot U کشف کردن اماده پرداخت
to study up U خود را اماده امتحانات کردن
snow farming U اماده کردن پیست اسکی
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
marshals U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
crams U خودرا برای امتحان اماده کردن
roadworthy U اماده مسافرت قابل سفر کردن
marshal U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
marshaling U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
cram U خودرا برای امتحان اماده کردن
enarm U مسلح شدن اماده کارزار کردن
winterization U اماده کردن برای کار در زمستان
edited U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
cramming U خودرا برای امتحان اماده کردن
edit U اماده چاپ کردن تغییر دادن
marshaled U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
marshalled U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
edit U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
crammed U خودرا برای امتحان اماده کردن
edited U اماده چاپ کردن تغییر دادن
by pass U بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
recriminate U اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
mountee U اژیر مخصوص اماده کردن توپهای ناو
tropicalization U اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
arm U مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
groom U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
grooms U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
to put in to shape U درست کردن
to fix up U درست کردن
manufactured U درست کردن
to erect into U درست کردن از
manufactures U درست کردن
cleaned U درست کردن
to set to rights U درست کردن
corrects U درست کردن
indite U درست کردن
to get up U درست کردن
cleanest U درست کردن
manufacture U درست کردن
fabricate U درست کردن
to set in order U درست کردن
to set U درست کردن
fettle U درست کردن
set right U درست کردن
gully U درست کردن
gullies U درست کردن
gulleys U درست کردن
clean U درست کردن
shapes U درست کردن
correct U درست کردن
trims U درست کردن
to riven laths U یا درست کردن
trimmest U درست کردن
trim U درست کردن
to sct aright U درست کردن
cleans U درست کردن
shape U درست کردن
to put to rights U درست کردن
concocts U درست کردن
concocting U درست کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1A hero can affect on the people.
1strong
1To be capable of quoting
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1Arousing
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1pedal pamping
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com